بر منبر خون | گزارش تفصیلی از آیین پاسداشت "شهدای روحانی مدافع حرم" + فیلم
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، مراسم شب شعر "بر منبر خون" به مناسبت "پاسداشت شهدای روحانی مدافع حرم" با حضور شاعران آیینی، خانوادههای معزز شهدای مدافع حرم فاطمیون و حیدریون در تالار همایش الغدیر برگزار شد که در ذیل گزارش تفصیلی این مراسم شهدایی، تقدیم مخاطبان محترم می شود.
در این همایش ادبی، حجت الاسلام والمسلمین نجف لکزایی رییس پژوهشکده علوم و فرهنگ اسلامی به عنوان سخنران شب شعر و حجج اسلام جواد محمدزمانی، سیدمحمدمهدی شفیعی، سیدمحمدبابامیری و آقایان محمدعلی مجاهدی، سیدمحمدجواد شرافت، احمد علوی، محسن کاویانی، سیداحمد حسینی شهریار، مجید تال و بانوان شاعر فاطمه زاهدمقدم و طیبه عباسی به عنوان شعرای نامدار عرصه فرهنگ و ادب پارسی حضور داشتند.
این برنامه شعرخوانی که با هدف گفتمان سازی جبهه مقاومت و توسیع ارتباط میان اقشار مختلف این جبهه اجرا شد، با استقبال گسترده علاقهمندان شعر و ادبیات همراه بود.
در این نشست ادبی و عرفانی، ابتدا سیدمحمدجواد شرافت شاعر و دبیر برنامه به اهمیت ادبیات مقاومت و شهدای مدافع حرم پرداخت، سپس حجت الاسلام والمسلمین نجف لکزایی رییس پژوهشکده علوم و فرهنگ اسلامی و معاون دفتر تبلیغات اسلامی، ضمن ابراز خیرمقدم به خانوادههای شهدای مدافع حرم و شعرای آیینی به آیه مودت اشاره و اظهار داشت: پیامبر گرامی اسلام(ص) و خاندان پاک ایشان و مفسران بزرگ قرآن، قدر متقین از این آیه را اهلبیت عصمت و طهارت عنوان کردهاند.
تناقض آشکار ادعای پیروی از قرآن با تعرض به ساحت معصومین(ع)
معاون پژوهشی دفتر تبلیغات اسلامی با طرح این پرسش که مگر میشود کسی مدعی قرآن و عمل به آن و پیروی از پیامبر(ص) باشد و بعد به حرم حضرت زینب(ع) و حرم امام حسن عسکری(ع) در سامرا تعرض کند، بیان کرد: مگر میشود کسی پیرو قرآن باشد و با حضرت زهرا(س) و فرزندان ایشان مانند صدر اسلام برخورد کند؟
وی با بیان این که اتفاقات و حوادث امروز جهان، در صدر اسلام هم اتفاق افتاده است، گفت: مطلب مهم و قابل توجه این است که چه کسانی مودت اهلبیت(ع) را به جا آورده و چه کسانی به جا نیاورده و حتی دشمنی و خباثت پیشه کردند و جنایات متعددی در پیش گرفته و با کمال پررویی و وقاحت ادعای توحید و با کمال بیشرمی ادعای اسلام دارند.
حجت الاسلام والمسلمین لکزایی ادامه داد: مگر جز این است که غیر از پیروان و شیعیان علیبن ابیطالب کسی به این آیه شریفه عمل نکرده است، ما خوشحالیم که امروز در این امتحان قبول شدهایم، این توفیق بزرگی از جانب حق تعالی است.
برادر شهید حبیب لکزایی خطاب به خانوادههای شهدا بیان کرد: قدم مثبتی که فرزندان شما و شهدای مدافع حرم برداشتند، نصرت الهی و مودت حقیقی اهلبیت طاهرین(ع) و البته لطف الهی بود که شامل حال این شهیدان عزیز شد.
وی با اشاره به آیه 40 سوره توبه اظهار داشت: خداوند متعال در سوره توبه خطاب به کسانی که پیامبر اسلام(ص) را آزار و اذیت میکردند، میفرماید اگر پیامبر را یاری نکنید، فکر میکنید که خداوند او را یاری نمیکند!؟
حجت الاسلام والمسلمین لکزایی در پایان ابراز داشت: خداوند همواره و به صورت قطعی نصرت میکند، اما این نصرت در این نوبت به دست فرزندان شما حاصل شد که برخی از این عزیزان به فیض شهادت رسیدند و آیه مودت را متجلی کرده و از نقاط مختلف جهان مانند ایران، افغانستان، پاکستان به یاری خاندان اهلبیت(ع) شتافتند.
شعرخوانی حجت الاسلام سیدمحمدمهدی شفیعی
در ادامه دبیر همایش پس از نقل خاطرهای از حجت الاسلام سیدمحمدمهدی شفیعی، شاعر جوان انقلاب، از ایشان برای شعر خوانی در این شب شعر دعوت کرد.
شفیعی کلام خود را با حدیث « لا تَدَعْ بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ و إن كانَ بَعدَهُ شِعرٌ» آغاز کرد و پس از رخصت گرفتن از استاد مجاهدی نخستین غزل خود را به شهدای مدافع حرم تقدیم کرد:
کوه باشی، سیل یا باران، چه فرقی میکند
سرو باشی، باد یا طوفان، چه فرقی میکند
مرزها سهم زمینند و تو اهل آسمان
آسمان شام یا ایران، چه فرقی میکند
مرز ما عشق است، هرجا اوست، آن جا خاک ماست
سامرا، غزه، حلب، تهران، چه فرقی میکند
قفل باید بشکند، باید قفس را بشکنی
حصر الزهرا و آبادان چه فرقی میکند
هرکه را صبح شهادت نیست، شام مرگ هست
بی شهادت، مرگ با خسران چه فرقی میکند
شعله در شعله، تن ققنوس میسوزد
ولی لحظه آغاز با پایان چه فرقی میکند
دومین غزل
این شاعر آیینی دومین غزل خود را به شهید روحانی مدافع حرم، حجت الاسلام مصطفی خلیلی از شهدای عملیات شکست حصر نبل الزهرا تقدیم کرد:
همیشه سود این بازار را دیوانهها بردند
و بار حسرتش را عاقبت فرزانهها بردند
به دیدن یا شنیدن اکتفا کردند هوشیاران
از آن سکری که مستان از می و میخانهها بردند
حریصان گرم جمع توشه از این خوشهها بودند
کبوترها به قدر حاجت خود، دانهها بردند
همه ماندند دورادور، سرگرم تماشایش
همه ماندند و حظّ شعلهها را پروانهها بردند
اسیر داستان تلخ خود بودم که جا ماندم
تو را تا آن سوی شیرینی افسانهها بردند
تمام شهر باران بود، باران بود، باران بود
تورا بر شانهها، برشانهها ، برشانهها بردند
ما سرسپردگان حسینیم و مرد دفاع از حرم دینیم
ما وارثان خون شهیدانیم، حاشا که از مبارزه بنشینیم
تا کفر و شرک هست، جهادی هست
درس حسین و ارث امام این است
آغاز راه شام و عراق است
و پایان راه صبح فلسطین است
شعرخوانی طیبه عباسی
در ادامه شب شعر شهدای روحانی جبهه مقاومت، شرافت پس از نقل خاطرهای از کرامات شهدا از خانم طیبه عباسی برای شعرخوانی دعوت کرد.
این بانوی شاعر ابتدا به نقل رویای خود در رابطه با حرم حضرت زینب پرداخت و سپس شعر خود را آغاز کرد:
برداشت به امید تو ساک سفرش را
ناگفتهترین خاطره دور و برش را
برگشت نگاهی به من انداخت و خندید
بوسید در آن لحظه آخر، پسرش را
برخاسته بود العطش از مجلس روضه
آتش زده بود آه، دل شعله ورش را
پر زد به هوای حرم عشق که شاید
یک روز بریزد همه جا، بال و پرش را
آهسته فقط گفت امان از دل زینب
وقتی که رساندند به مادر، خبرش را
این کرببلا نیست، دمشق است که هربار
یک جور شکسته دل هر رهگذرش را
آیا تن بی جان تو هم زیر سم اسب
بگذار نگوییم ازین بیشترش را
در راه دفاع از حرم عشق چه خوب است
عاشق بدهد مثل تو صدبار سرش را
تقدیم شعر احمد علوی به مدافعان حرم
سومین شاعر این همایش نیز احمد علوی شاعر و برادر شهید بود که پس از ابراز ارادت به شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم و استاد مجاهدی، شعر خود را اینگونه آغاز کرد:
باز از سوریه یک سرو رشید آوردند
پیکر پاک تو را در شب عید آوردند
جیب پیراهنی آغشته به خون را گشتند
نامهای را که به مقصد نرسید، آوردند
مادرت گفت کبوتر شدهای، میدانست
آسمان را به هوای تو پدید آوردند
لحظه رفتن تو، خوب به یادش مانده
آب و آیینه و قرآن مجید آوردند
جانماز متبرک شدهات را آن روز
با گلی سرخ که از باغچه چید، آوردند
دم رفتن تو خودت روضه اکبر خواندی
کوچه ابری شد و باران شدید آوردند
ماهها بعد تو از راه رسیدی، اما
خوب شد مادرت آن روز، ندید آوردند
شک ندارم که خود حضرت زهرا(س) هم بود
روزهایی که به این شهر شهید آورند
غزل دوم احمد علوی در رثای حضرت زینب(س)
علوی همچنین غزلی به بانوی مقاومت حضرت زینب(س) تقدیم کرد:
کاش در دروازه ساعت، زمان میایستاد
نیزهها میرفت، اما کاروان میایستاد
کاش وقتی قلب زینب روی نیها میتپید
قلب دنیا میگرفت و ناگهان میایستاد
او که با صبر و غرور و غیرت زهراییاش
با حجابش روبروی دشمنان میایستاد
کائنات انگار تحت امر زینب میشدند
آنچنان که گفتهاند، آب روان میایستاد
کوفیان دیدند، وقتی لب به گفتن میگشود
ناگهان زنگ شترها از تکان میایستاد
زینبی که خطبهها را حیدری میخواند و بعد
روی حرفش چون علی تا پای جان میایستاد
باوجودی که غمی سنگین به روی شانه داشت
همچنان میایستاد و همچنان میایستاد
حرمله آتش به پا میکرد در قلب حرم
بر بلندیها که با تیرو کمان میایستاد
آفتاب داغ میایستاد بر تنها، ولی
قاتل خورشید زیر سایهبان میایستاد
بیت آخِر سهم خولی میشد و با خواندنش
بر زمین میخورد، وقتی روضه خواند، میایستاد
شعرخوانی فاطمه زاهدمقدم در رثای شهید محسن حججی
فاطمه زاهدمقدم بانوی شاعر آیینی نیز ابتدا به خانوادههای شهدای مدافع حرم ابراز ارادت کرد و شعری را در رثای شهید محسن حججی خواند:
آرامش مواج دریا، چشمهایش
دور از تعلقهای دنیا، چشمهایش
راه زیادی نیست در تکرار تاریخ
از روزهای کربلا تا چشمهایش
حتی شهادت، میتواند ساده باشد
این را شهادت میدهد با چشمهایش
پیروز میدان نبرد خیر و شر کیست
شمشیرهای غرق خون یا چشمهایش
فکر فراموشی آن تصویر تلخ است
قصدم فراموشی است، اما چشمهایش
دبیر اجرایی شب شعر شهدای روحانی مدافع حرم با بیان این که شهادت محسن حججی انقلابی در آستانه چهل سالگی انقلاب اسلامی بود، از حاضران در این نشست به تماشای نماهنگی در رابطه با شهدای مدافع حرم دعوت کرد.
شکوفایی شعر آیینی در ایام پس از پیروزی انقلاب اسلامی
در ادامه شب شعر "بر منبر خون" استاد محمدعلی مجاهدی پدر شعر آیینی کشور با بیان این که شاهد گلافشانی نخل برومند شعر آیینی در کشورمان هستیم، خاطرنشان کرد: انجمنهای ادبی دوران طاغوت به محض این که با شاعری مذهبیسرا مواجه میشدند، تحویل نگرفته و با کراهت با آنها برخورد کرده و تمایلی به ارتباط با این دسته از شعرا نداشتند.
پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی در ایران و رهنمودهای بزرگان حوزه و دانشگاه خصوصا شهید مطهری، رویکرد شعرای متعهد نسبت به فرهنگ عاشورا، نبوی، علوی، فاطمی و مهدوی کاملا تغییر کرد.
آن نگاه نافذی که لازمهاش لایه شکافی در ابعاد مختلف این فرهنگهای گرانسنگ و استخراج مفاهیم ارزشی و حماسی و تصویر هنرمندانه آن بود، امروز به دست آمده است.
با وجود این که شعر دینی ما در زبان پارسی بیش از هزار و صد سال پیشینه مکتوب دارد، اما هرگز در هیچ دورهای شاهد شکوفایی نخل برومند شعر آیینی مانند زمان حاضر نبودیم.
حتی اگر دیوانهای بزرگان شعر و ادب ما تورق شود، بیشتر آثار آنها متأثر از منابع وثیق اسلامی و متون متین روایی هستند، اما آن چه که مشخصا راجع به شعر ولایی، دستاورد خاصی را داشته باشند، [جز چند چهره معدود] وجود ندارد، اما امروز شاهد بودید که در همین لحظات عزیزانی که آثار خود را قرائت کردند از سبقه ارزشی و حماسی برخوردار بودند.
جبران نقاط مغفول در پیشینه مکتوب ادبیات پارسی
امروز توانستهایم آن نقاط ملموس و محسوسی که در پیشینه مکتوب ما مورد غفلت قرار گرفته بود را به لحاظ محتوایی و موضوعی جبران کنیم و دستاوردهای انقلاب در بُعد فرهنگی [اگر تنها به ادبیات و هنر منحصر شود]، بسیار پر خواهد بود.
حدود سه سال قبل به مدیریت دفتر تبلیغات اسلامی گفتم که بُعد علمی روحانیت شیعه بر ابعاد ذوقی و احساسی روحانیت ما سایه افکنده و هیچ کس این ابعاد را نمیشناسد، از این رو من خود حاضر به نوشتن تذکره شعرای روحانیت هستم که در سه مجلد با عنوان رواق اشراق یا تذکره شعرای روحانیت چاپ و منتشر شد.
تازه فهمیدیم که شاید یک سوم عزیزان را توانستهایم رصد کنیم، اما دو سوم آنها به این دلیل که ذاتا اهل ظهور و بروز نبودند، همچون علامه طباطبایی که سرودههای زیادی داشتند اما در زمان حیات ایشان، هرگز انعکاس این مسائل را در رسانهها مشاهده نمیکنید.
امروز مراجع بزرگ ما، اهل شعر و ادب بوده و آثار بسیار فاخری دارند، اینها حقیقتا دستاوردهای کمی نیست و امیداوریم که این تواناییها در مسیری مجال ظهور پیدا کند که مورد رضایت و خشنودی الهی و اهلبیت(ع) باشد.
چه مسیری بالاتر از مسیر شهادت، حقطلبی و آزادی خواهی؟
شعر مقاومت و ولایی ما و امروز و در دو سه سال اخیر، شعر مدافع حرم ما، آثاری در خود جای داده است که مانند آن را در آثار گذشته ادب پارسی نداشتهایم.
امروز به شعرای متعهد جوان مفتخریم که از ژرفای جان در این مسیر میکوشند و به آفرینش آثار توفیق پیدا میکنند که سبقه ماندگاری دارد.
دست همه این عزیزان را میبوسم و امیداورم که بعد از ما این پرچم را نگهدارند و نگذارند این پرچم روی زمین قرار گیرد، ما تا توان داشتیم این پرچم را نگه داشتیم، اما امروز، روز شما است.
شعرخوانی استاد مجاهدی
استاد مجاهدی در ادامه غزلی قرائت کرد:
باورم گل میکند با یاد شک نشناسها
حس سبزی دارم از خار و خسک نشناسها
عهد با حسن خدا داده ست ما را
از الست آن عروس بِکر و مستورِ بزک نشناسها
حق به این دادند و آن، اما نفهمیدند آه
از طلا فرق مطلا را نمک نشناسها
حیدر کرار بود و راه وار و ذوالفقار
و شما دشمن گریزان، خاک و تک نشناسها
شقشقیه راوی فریاد بغض آلود اوست
با علی آخر چه کردید، ای نمک نشناسها
عهد من خو دید تا مُلک و مَلَک را بندهاید
بی خیال جبرییلید ای ملک نشناسها
فرق طبع آفتاب و فطرت خفاشهاست
اختلاف قد نجا از قدهلک نشناسها
سیل افلاکی مجوی از خاکیان فرش سِیر
زُهره را تا زَهره خوانند این فلک نشناسها
یاد باد آن گل که یادش شمع بزم افروز ماست
نیست ما را الفتی، با شاپرک نشناسها
مجاهدی در ادامه غزل دیگری نیز در این شب شعر قرائت کرد:
باور ما ریشه در مباهله دارد
این سند شیعه پنج مَنگُله دارد
در شب مُظلَم، طلایه دار ظهور است
شیعه که از نور وحی مشعله دارد
خفته بی درد را مگو هله برخیز
مرده چه سود از هلا و از هله دارد
مذهب این بندیان لات و هبل، آه
تا به حقیقت چقدر فاصله دارد
نسبتشان میرسد به هند جگرخوار
ایل و تباری که شمر و حرمله دارد
داعشیان خانه زاد آل سعودند
از گلّه خود شبان، چرا گِله دارد
عترت پیغمبرند، تالی قرآن
باور ما ریشه در مباهله دارد
عشق علی خواهم و شفاعت او را
این غزل جوششی، اگر صله دارد
سومین شعر استاد مجاهدی مربع ترکیبی بود که در این همایش خواند:
دردا که باز لات و هبل جان گرفتهاند
انگشتری ز دست سلیمان گرفتهاند
حق علی به حیله و دستان گرفتهاند
و ز حامیان فاجعه پیمان گرفتهاند
باید سرود بیعت لاف و گزافه را
دارالخلاف بودن دارالخلافه را
اسلام، مسیر جهل مسلماننما شدست
دردا حجاز، عرصه کفر و ریا شدست
هرجا که روکنی، همه جا کربلا شدست
راز درون پرده دگر برملا شدست
بشکن طلسم خدعه آل سعود را
جرثومه فریب و فساد و هبوط را
ذلت اگر نشانه تحقیر آدمی است
غفلت نتیجهاش همه عجزست و نادمیست
مردی چه داند، آن که گرفتار بیغمیست
غیرت کلید واژه فرهنگ فاطمی است
غیرت کجا و مفتی دشداشه پوشها
عزت کجا و حاکم غیرت فروشها
ای بشکههای گند عمودی دریغتان
مزدورهای نحس سعودی دریغتان
معبودتان حکام یهودی، دریغتان
از راه میرسند به زودی دریغتان
عهد مدافعان حرم ناگلستنی است
پشت شما ز هیمنه ما شکستنی است
از اصرار، جان جهان بر لب آمده است
هنگام استغاثه به وجه رب آمده است
اهریمن زمانه به تاب و تب آمده است
بازا که ای سپیده که دیو شب آمده است
دجال را امان مده ای منجی جهان
عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان(عج)
در ادامه شب شعر "بر منبر خون" مستندی از حضور شاعران آیینی در جمع مدافعان حرم پخش شد که حکایت کننده دیدار شاعران آیینی حجج الاسلام جواد محمدزمانی، سیدمحمدمهدی شفیعی و مبارز و سیدمحمدجواد شرافت، حسن بیاتانی از مناطق عملیاتی سوریه و گردانهای فاطمیون و حیدریون، رایزنان سوری و فلسطینی و سفیران ایران بود.
محسن کاویانی شاعر جوان آیینی و انقلاب، ابتدا غزلی کوتاه خواند:
لبخند خدا بسته به لبخند حسین است
پس باش پی آنچه خوشایند حسین است
تعریف من از عشق همان بود که گفتم
در بند کسی باش که در بند حسین است
کاویانی دومین غزل خود را به مدافعان حرم تقدیم کرد:
داغی به دل دارم که میسوزاند عالم را
داغی که سوازنده صد و ده بار شعرم را
داغ عظیمی که همیشه با زمینیهاست
داغ همه علامهها، داغ امینیهاست
گفتم امینی تا که بشناسی امیرش را
قدری تورق کن، کتاب الغدیرش را
بعدش که خواندی، سینهات را از صفا پر کن
آه ای برادر، جان من قدری تفکر کن
آه ای برادر، قصدم از این شعر توهین نیست
قدری تفکر کن ببین، دین بی علی، دین نیست
دین چیست جز آرامش و ایجاد آبادی
بنگر که ننگ دین، ابوبکریست بغدادی
دین دست نااهلان بیأفتد بد خطرساز است
اسلام بی حب علی، ملاعمر ساز است
بحث خلافت نیست، دنیا نیست در حدش
شاهی که جز پیش یتیمان، خم نشد قدش
آه ای برادر سینهات را از صفا پر کن
آه ای برادر، جان من قدری تفکر کن
وقتی که دین بی علی منجر به داعش شد
وقت دفاع از حرم، هنگام غُرّش شد
ما همه از یک سلاله، ما همه یک لشکریم
ما همه زیر لوای عشق، مست حیدریم
ارتش ما 20 میلیونیست، دشمن گوش کن
دائما یک شیعه خوشرو نیست، دشمن گوش کن
چه اثر، نسل طنین ملاباسم است
لشکری از جنس طوفان سمت میدان، عازم است
پس بترس از لحظهای که سهل و ساده له شوی
اربعین در زیر پاهای پیاده له شوی
اختلافی هم اگر داریم، یکدستیم ما
بین طوفانها همیشه پشت هم هستیم ما
شک نکن پایش بیأفتد، جنگ هرکس میرویم
بیمحابا تا خود بیتالمقدس میرویم
یک به یک فهمیده میگردند کودکهای ما
سمت حیفا و تلاویو است موشکهای ما
قدری از تاریخ لبریز از غم ما را بخوان
مردی زنهایمان را در کتاب دا بخوان
نه برای ما شما بیمایگان غم نیستید
اولین دشمن نبودید، آخرین هم نیستید
روی سربند کسی که مست و حیدر مذهب است
طرح ناب کلنا عباسک یا زینب است
پای زینب کوچهها را یک به یک رد میکنیم
ما دمشقش را شبیه شهر مشهد میکنیم
نوش جان دشمنش شلیکهای نابمان
ای همه جانها فدای خواهر اربابمان
ما به قصد پاسداری از حرم برخاستیم
69 بار از خودش اذن شهادت خواستیم
جان سپردن در حرم یک افتخار دائمیست
پس لباس ارتشی، این جا لباس خادمیست
سر برای عشق ناچیز است در آیینمان
بند دلهامان گره خوردست در پوتینمان
میشود فردا، پر از لبخند گلها سوریه
خط آهن میزنیم از کربلا تا سوریه
میرسد روزی که هرجایش خدا حس میشود
هر خیابانش پر از گلهای نرگس میشود
خورشید به گود آمده سرگرم قنوت است
این آل سعود است که در حال سقوط است
هستند شیاطین همه درگیر تبانی
شیعه شده آماده یک جنگ جهانی
آماده شده لب بزند جام جنون را
صادر کند از نفت عرب، بشکه خون را
بیزار ز جنگیم، ولی مرد جهادیم
دادیم سر و دست ولی باج ندادیم
ما با احدی نیز نداریم سر جنگ
لعنت به بلادی که شد آغازگر جنگ
ما هیچ زمان حمله نکردیم به جایی
ما مرد دفاعیم ولیکن چه دفاعی
شمشیر عجم منتظر رخصت جنگ است
مکه بشود مرکز شیعه، چه قشنگ است
ما منتظر حملهای از سوی حجازیم
تا بین بقیعش حرمی ناب بسازیم
یا حیدر کرار زند نقش به زودی
بر پرچم سبز عربستان سعودی
از روضه عباس، شرف یاد گرفتیم
یک عمر از او، یکسره امداد گرفتیم
ما غیر کفن بر تن خود جامه نداریم
ای شمر برو، شوق امان نامه نداریم
کاویانی همچنین ابیات آخر شعر خود را به شهید محسن حججی تقدیم کرد:
با این که نرفته مکه، حج را ز بر است
چون خدمت خلق، از منا نابتر است
این بیت مرا هجا هجا کن حاجی
حج حججی ز حج حجاج سر است
شعرخوانی حجت الاسلام بابامیری در رثای مدافعان حرم
در ادامه این همایش شب شعر مقاومت، سیدمحمدبابامیری به قرائت شعر خود در رابطه با شهدای مدافع حرم پرداخت:
میان دسته سرخ کبوتران حرم
عروج کرد سبکبال از آشیان حرم
زمان اوج گرفتن ز شوق چرخی زد
طواف کرد دوباره در آسمان حرم
چقدر جاذبه دارد رسالههای عمل
به خون نگاشته گردد در آستان حرم
چقدر شب پرهها را به خشم میآرد
در این زمانه، چنین شرح داستان حرم
چه حسن عاقبتی است این که یک طلبه
شود امام شهید مدافعان حرم
چگونه دم نزنم از غم کبوترها
و از حکایت سنگ و شکستن پرها
همان حکایت ناگفتهای که روییده است
به شاخه شاخه خونین این سنوبرها
چقدر در حلب و ادلب و دمشق و حماس
به خاک ماند، در احرام سرخ پیکرها
مگر قرار بر این است نامشان ماند
فقط میان ورقهای سرد دفترها
نه، در مزار شهیدان هنوزهم جاری است
زلال آینه اشک گرم مادرها
سر مزار گُلش، گرم گفتگو شده است
دوباره مادری از تیره سنوبرها
شبیه زینب کبری حماسه میسازد
و تازه میشود ازین شکوه، باورها
به پیش زخم نگاهم دوباره گل کرده است
هزار لاله میان خروش تندرها
چه بی خیال در این کربلای تنها، باز
نشستهام به تماشای زخم خنجرها
چرا سکوت، یقینا گناه ما کم نیست
اگر دوباره به بالای نی رود سرها
قسم به گرمی خون کبوتران، ننگ است
که سر به سهل بمیریم بین بسترها
بابامیری قطعهای دیگر را به پدر حجت الاسلام شهید مالامیری هدیه کرد:
تو پاره جگرت را به آسمان دادی
شکوه عرش خدا را به ما نشان دادی
جهان حماسهسرایی سروها را دید
چه استقامت جانانهای، جوان دادی
چقدر شب شد و مُردی، سحر رسید از راه
دوباره زنده شدی، باز صبج جان دادی
به رغم زخم زبان، اقتدای خون رنگی
به سیدالشهدا کردی، امتحان دادی
میان معرکه پا پس کشیدنت هیهات
زخود گذشتن را یاد دیگران دادی
و جان گرفت قلم با حماسه صبرت
به شاعران جهان، قدرت بیان دادی
شهریار اردو زبان
سیداحمد حسینی با تخلص شهریار، از دیگر شاعران اردو زبانی بود که در این همایش، ابیاتی را همراه با ترجمه آن قرائت کرد:
هنگامی که همه مردم در تاریکی شب گم شدهاند
وظیفه ما است که از هواداران خورشید باشیم
همه برادران ما باید اهداف حسینی را دنبال کنند
و همه خواهران ما اهداف زینبی را
این شاعر آیینی اهل پاکستانی چند رباعی نیز به زبان پارسی قرائت کرد:
این کار کمی نیست که لطف و کرم است
تا آخر عمر هم ببالید کم است
تنها نه شما مدافعان حرمید
زینب خودش از مدافعان حرم است
دنیا و هوای نفس را بنده شدم
زینب تو مرا ببخش، شرمنده شدم
هربار که از شهید گفتند و حرم
72 بار مُردم و زنده شدم
هرآنچه که جلوه میکند، گاهی نیست
این فاصلهها بیشتر از آهی نیست
یک لحظه مدافع حرم باش و ببین
از سوریه تا کرببلا راهی نیست
دومین غزل حسینی به مدافعان حرم تقدیم شد:
همدیارها، من از دیارتان
آمدهام که اشک بر مزارتان
روسفیدی از قبیله شماست
لالههای سرخ از تبارتان
ای که چون حسین بی سر آمدی
سربلندی است به یادگارتان
هم ز سوریه گذشت ماجرا، هم به کربلا کشید
کارتان، روحتان پرنده بود،
پرکشید سوی کربلا به اختیارتان
خواب دیدم به کربلا، حسین میکشید، سخت انتظارتان
زینبی و فاطمی و حیدری
این قدر بس است افتخارتان
ای دلم نثار غربت شما، دور ماندهاید از دیارتان
نه غریب نیستید، چون خدا تا ابد نشسته در کنارتان
بر مجوز شماست مُهر عشق
خونتان بس است اعتبارتان
دسته دسته آبرو میآورند
با جنازههای بیشمارتان
بارها و بارها و بارها
گریه کردهایم بر مزارتان
گریه پر افتخار میکنم
میروم درودها نثارتان
برنامه شب شعر "بر منبر خون" با شعرخوانی مجید تال از شاعران جوان و خوشآتیه کشورمان ادامه یافت:
بی او بهارم را زمستانی بخوانید
این شعر را با چشم بارانی بخوانید
شهری که بی نام شهید آباد باشد
آبادیش را اوج ویرانی بخوانید
او حجت الاسلامیش رزمندگی بود
این کار را اوج مسلمانی بخوانید
میگفت درس خارج ما جنگ و جبهه است
این حال را یک حال عرفانی بخوانید
عمامه مشکی به سر، چون ماه در شب
این چهره را باید که نورانی بخوانید
خط مقدم حوزه علمیهاش بود
حال دلش را سخت طوفانی بخوانید
آرامش امروز ایران را چه خوب است
از کار محسنهای روحانی بخوانید
شیعه بی جرم و جنایت همه جا توبیخ است
شیعه مظلومترین واژه این تاریخ است
کار با خدعه و نیرنگ ندارد شیعه
چون که با هیچکسی جنگ ندارد شیعه
شیعه در عاطفه و صلح تبحر دارد
ظلم دیده اما از ظلم تنفر دارد
مثل میثم دلش از ظلم و ستم بیزار است
تن به ذلت ندهد، گرچه سرش بر دار است
گل شیعه به وجود آمده از نور امیر
تا مبادا که فراموش شود روز غدیر
اولین شیعه بی تاب علی، زهرا بود
که سراپای وجودش، سپر بلا بود
سیده، محترمه، ممتحنه، حنانه
هانیه، عالمه، ام النجبا، ریحانه
عطر او آمد و عالم نفسی تازه گرفت
و به یُمن قدمش نام زن آوازه گرفت
شهر با آمدنش عاطفه را باور کرد
زن به شکرانه او چادر شوکت سر کرد
پهن شد سفره رنگین قنوتش آن روز
بشر افتاد به پای جبروتش آن روز
خواست تا خیر کثیرش به دو عالم برسد
تا عقیق شرف الشمس به خاتم برسد
مادرانه به طرفداری احمد برخاست
تا ابوجهل سرعقل بیاید برخواست
جلوهای کرد و دلیل زهق الباطل شد
و از آن نور سه آیه به زمین نازل شد
بنویسید که معصومه عصمت زهراست
سند محکم اثبات نبوت زهراست
دختری که لقب ام ابیها دارد
پدرش بوسه به دستش بزند جا دارد
و خداوند اگر واعتصموا میگوید
از کرامات نخ چادر او میگوید
سوره دهر چنین گفته به مدحش سخنی
تا ابد دهر نبیند به خود این گونه زنی
نه فقط جلوه او سوره انسان آورد
چادرش یک شبه هفتاد مسلمان آورد
راه عرفان خداوند به او وابسته است
جز در خانه زهرا همه درها بسته است
زهد با دیدن او حس تفاخر دارد
قرة العین نبی، وصله به چادر دارد
همه در خدمت بانوی دو عالم بودند
ابر و باد و مه خورشید و فلک هم بودند
فضه هم بود، ولی باز خودش نان میپخت
نان برای دل بیتاب یتیمان میپخت
بارها خادمهاش گفت به لطفت شادم
من از آن روز که در بند توأم آزادم
فاطمه مرکز پیوند دو دریا شده بود
یعنی آیینه پیغمبر و مولا شده بود
غیر زهرا که به جز حق، به کسی راغب نیست
احدی کُف علیابنابیطالب نیست
عشق باید که پس از این، سخن آغاز کند
مرتضی در بزند، فاطمه در باز کند
آفتاب از افق خانه شان سر میزد
هر زمان فاطمه لبخند به حیدر میزد
کار او عشق علی بود، چه خیرالعملی
کیست خوشبختترین مرد جهان غیر علی
وقت آن شد، بنویسید که حجت زهراست
سند محکم اثبات ولایت زهراست
دره البحر شرف، نوریه، ثقل الثقلین
راضیه، مرضیه، مشهور به ام الحسنین
و خدا خواست، نبی گفت، علی نیز نوشت
پسر فاطمه، آقای جوانان بهشت
میرساند همه را زود به کشتی نجات
فاطمه مادر آب و پسرش آب حیات
نسل زهرا و علی سلسله طوبا شد
میوه این شجره نایبه الزهرا شد
آسمانها پس از او یکسره کوکب دیدند
چادر فاطمه را بر سر زینب دیدند
زینب آن زن که علمدار دفاع حرم است
خطبه دم به دمش، دختر تیغ دو دم است
او که چون مادر خود پای ولایت مانده است
یک تنه فاتحه کاخ ستم را خوانده است
تا ابد در دل ما هست، غم عاشورا
این خبر را برسانید به تکفیریها
یا علی از لب سردار نیفتاده هنوز
علم از دست علمدار نیفتاده هنوز
پسرفاطمه کافیست که فرمان بدهد
سلفی هم عددی نیست که جولان بدهد
ننگ بادا به ابوجهل به همدست یهود
لعن تاریخ به موذیگری آل سعود
باز طوفان، هدفش وادی شن خواهد بود
شیعه عکسالعملش سخت و خشن خواهد بود
سپر خویش کنم، غیرت سرداران را
به جهانی ندهم یک وجب از ایران را
پس چه شد دب دبه و کب کبه نادانها
داغ شد بر دلشان، داغی تابستانها
چشم بد دور که این دشت پر از لاله شده است
سرو خوش قامتمان تازه چهل ساله شده است
زخم داریم ولی قامتمان خم نشده
سایه چادر او از سرمان کم نشده
یاری مهدی زهرا هدف راه من است
اشهد أنّ علی ولی الله من است
برنامه شب شعر شهدای روحانی مدافع حرم با اجرای سیدمحمدجواد شرافت ادامه یافت، این دبیر همایش ابیاتی را از مهدی جهاندار قرائت کرد:
صبح تقویم گفت یا زهرا
همه هستیم گفت یا زهرا
نور زهرا که در جهان پیچید
هفت اقلیم گفت یا زهرا
آدم آموخت علم اسماء را
بعد تعلیم گفت یا زهرا
محشری شد، شبی که فرمانده
پشت بیسیم گفت یا زهرا
ملت انقلابی ایران
وقت تحریم گفت یا زهرا
عارفی سرّ عشق میدانست
هرچه گفتیم، گفت یا زهرا
از دیگر شاعران حاضر در همایش حجت الاسلام جوادمحمدزمانی دبیر انجمن ادبی شعر حوزه است که شعر نخست خود را در برائت از تکفیریها قرائت کرد:
ای همچون شیطان تا ابد بدنام، داعش
ای دیو ارعاب عراق و شام داعش
ای از دهان سامریها یاوهگو تر
ای از همه فرعونها بی چشم و روتر
ای نامسلمانی که همدست یهودی
از بشکههای نفتی آل سعودی
نابودیات، حی علی خیر العمل بود
پیروزی توحید بر لات و هبل بود
ای همچو شیطان تا ابد بدنام داعش،
ای دیو ارعاب عراق و شام داعش
ای بی گناهان را به دام تو اسارت
انگیزه ایجاد تو قتل است و غارت
ای مظهر نامهربانیهای این عصر
ای لشکر تو، نهروانیهای این عصر
از سرفرازان دولت تو سرنگون است
پایان تو، پایان افراط و جنون است
ای همچو شیطان تا ابد بدنام داعش،
ای دیو ارعاب عراق و شام داعش
ای بی خدا، الله اکبر را ندیدی
تکرار فتح بدر و خیبر را ندیدی
گفتیم روزی کارتان دیگر تمام است،
ای تیره روزان، روزتان در شام، شام است
امروز میبینید ما را با رشادت
در جان ما زنده است ایثار و شهادت
ای همچو شیطان تا ابد بدنام داعش،
ای دیو ارعاب عراق و شام داعش
پایانبخش شعرهای حجت الاسلام محمدزمانی و شب شعر "بر منبر خون" شعری در رثای مدافعان حرم بود:
چشمهها چلچراغ روشن نور
دشتها امتدادی از صف گل
عطر برهان تازهای دارد
هر ورق آیههای مصحف گل
آسمانها مبشر صبحند
آفرینش نوید رستاخیز
عاقبت انتقام میگیرند
از شب ظلم، روزهای عزیز
گفته بودیم وقت مرگ شب است
و زمین غرق نور خواهد شد
آخر کار نهروانیها
چشم این فتنه کور خواهد شد
با اذا جاء نصر همراه است
هرکه دارد به سینه، عشق وجنون
گرم فتح است مثل زینبیون
لشکر سرفراز فاطمیون
آسمان و زمین سپاه خداست
مثل رودند در خروشانی
به سلیمان قسم که پیروز است
لشکر قاسم سلیمانی
روزی آخر گسیل میداریم
به فلسطین سپاه زینب را
روزی آخر به بام قدس زنیم
پرچم بارگاه زینب را
زیرلب، زمزمه کند خورشید
سر نهد چون بر آستان حرم
آفرین بر مبارزان دلیر
آفرین بر مدافعان حرم
حسن ختام این مراسم شعرخوانی، مداحی و مرثیه سرایی حاج حسن اسداللهی بود که در مدح شهدای مدافع حرم به مداحی پرداخت./876/ز501/س
خبرنگار: مهدی شاهی